مراسم پیرشالیار (عروسی پیرشالیار)

مراسم پیرشالیار

مراسم پیرشالیار (عروسی پیرشالیار)

مراسم پیرشالیار (عروسی پیرشالیار) یکی از رسم ها و آیین های کهن منطقه هورامان می باشد. که هر ساله در وسط زمستان برگزار می شود. 

در واقع این مراسم سالگرد ازدواج یک مرد عارف است که مقبولیت زیادی داشته و ریشه در اعتقادات و آیین های مردم این سرزمین دارد.

پیرشالیار چه کسی است ؟

نسل به نسل و سینه به سینه نقل شده‌است. که مراد از پیرشالیار هورامان (سید مصطفی عریضی) از سادات و نوادگان امام جعفر صادق (ع) است. در کتاب تاریخی (بنه ماله زانیاران) و دیگر مستندات تاریخی و همچنین در شجره نامه معتبر سادات کلجی و کتاب نورالانوار سید عبدالصمد توداری انساب ایشان بدین شرح آمده است.
سید مصطفی ابن سید معروف ابن سید بابیل ابن سید مسعود ابن سید سلیمان ابن سید فضل الله ابن سید محمد ابن سید محمد ابن سید حسین ابن سید احمد ابن سید علی العریضی ابن سید (الامام) جعفر صادق (ع) ابن الامام محمدباقر (ع) ابن الامام زین العابدین (ع) ابن الامام حسین (ع) ابن الامام الهمام علی ابن ابیطالب (ع) و فاطمه الزهرا (س) ورده الرسول المختار سیدنا محمد (ص) است.

تاریخ برگزاری آیین اصلی مراسم 

مراسم دارای چندین مرحله است که به ترتیب اجرا در ادامه به شرح آنها می پردازیم 

آیین اصلی مراسم در چهارشنبه و پنج شنبه ای که نزدیکتر به ۱۵ بهمن باشد برگزار می شود 

مراسم دارای آیین های زیر می باشد.

۱- خبر

۲- کلاروچنی

۳ ذبح دام 

۴- آیین عروسی پیرشالیار (مراسم اصلی)

۵- شب نیشت

۶- تربی

۱- خبر

«خَبَر» اولین بخش مراسم، پیش از آغاز آیین اصلی مراسم «عروسی پیرشالیار» است، که یک هفته قبل از برگزاری عروسی پیرشالیار (پنج شنبه شب قبل از برگزاری مراسم اصلی) برگزار می شود. با این کار به مردم اطلاع رسانی می شود که هفته آینده مراسم پیرشالیار برگزار می شود.

پنجشنبه پس از نماز عصر، گردوهای باغ پیرشالیار را که در ییلاق «به‌نه‌ن» یا هه‌وارِ «به‌نه‌ن» (هه‌وار همان ییلاق است که تابستان جهت گذراندن و دسترسی به باغات و علوفه برای دام به آنجا کوچ می کنند) قرار دارد، بین مردم روستا تقسیم می‌کنند. هر سال فردی مسؤول این کار می‌شود. در زبان هورامی  به این فرد مسئول «زیرَوانْ» می‌گویند.(زیروان به معنی سرپرست می باشد). 

تعدادی از نوجوانان که آشنایی کاملی از محله‌های روستا و آشنایی نسبتاً کاملی با اهالی دارند، تقسیم گردوها را بـه عهـده می‌گیرند، تقسیم‌کننده‌ها صرفاً پسر بوده و دختران در این رسم شرکت نمی‌کنند. اهالی روستا نیز وقتی گردوها را دریافت می‌کنند در ظرف خالی‌شده آن هرآنچه که موجود باشد مانند آرد، پیاز، برگ آلو، حبوبات و … می‌ریزند.

پس از تقسیم گردوها در هورامان در صورتی که گردو اضافه بیاید. آن را به روستاهای اطراف (سرپیر، کماله، رودبر، ویسیان) می‌برند.

بعد از پخش تمام گردوها، آرد یا دیگر موارد گردآوری‌شده به خانه پیرشالیار انتقال داده‌می‌شود. تا در روز مراسم از آن‌ها برای تهیه غذای مخصوص «هلوشینه تشی» (آش ترش) استفاده شود.

۲- کلاورچنی

کلاروچنی خود دارای سه مرحله است.

در واقع اهالی روستا با دریافت «خبر» (پخش گردوهای پیرشالیار) و چند روز قبل از برگزاری مراسم هدایایی را آماده‌میکنند. که روز مراسم به بچه‌ها بدهند.

۱- مرحله اول «کلاوروچنه روستای سرپیر»: این مراسم خاص کودکان و نوجوانان است. که از عصر روز سه شنبه (پنج روز پس از آیین «خبر» و یک روز قبل از شروع مراسم اصلی) از روستای سرپیر شهر اورامان تخت آغاز می شود. و کودکان با در دست داشتن کیسه هایی به درب خانه ها مراجعه کرده و با ندای کلاوروچنی از صاحبخانه مطالبه کلاوروچنه می کنند.

۲- مرحله دوم «کوته کوته»: نوجوانان و جوانان (معمولا کودکان و نوجوانان در کلاروچنی و نوجوانان و جوانان در کوته کوته شرکت می کنند.) پس از غروب آفتاب لباس گرم می‌پوشند. و روانه کوچه‌های روستا می‌شوند. و در حالی‌که فریـاد «کوته کوته» سر می‌دهند، کیسه‌هایی در دست دارند. از اهالی روستا خوراکی می‌گیرند، وجـود بچه‌ها و رقابت آن‌ها برای جمع‌آوری بیشتر خوراکی‌ها ولوله‌ای در روستا به پا می‌کند که دیدنی است. 

قدیمی‌ها می‌گویند قبلاً در مراسم «کوته کوته»، جوانان روستا بـا زغال خـود را سیاه کرده و با تغییراتی که در لباس‌هایشان می‌دادند، خودشان را ترسناک می‌کردند. در واقع این رسم تا حدی شبیه مراسم هالووین در آمریکا است.

 3- مرحله سوم «کلاروچنی سایر مناطق بجز روستای سرپیر»: همان مراسم کلاروچنی که روز سه شنبه در روستای سرپیر برگزار شده‌بود. صبح چهارشنبه در هورامان و چند روستای اطراف از اذان صبح تا طلوع آفتاب (و یا اندکی پس از طلوع آفتاب) برگزار می شود.

معنی کلاروچنی:

 کلاروچنی از دو کلمه «کلاو» به معنی کلاه و «روچن» به معنی سوراخ بالای پشت بام تشکیل‌شده‌است. که در اثر فرسایش زبانی به کلاروچنی تبدیل شده‌است.

در معماری قدیم این منطقه بر بالای پشت بام‌ها سوراخی جهت هواکش و تهیه نور مناسب ایجاد می کردند. که به این سوراخ در زبان هورامی «روچن» می گفتند. 

در گذشته، بچه‌ها از «روچن» بالای بام، کلاه یا کاسه‌ای را به شال خود می‌بستند. و پایین می‌فرستاند. و آن‌قدر فریاد «کلاو روچنی» را تکرار می‌کردند که صاحب‌خانه مقداری گردو یا کشک یا برگ آلو یا انجیر خشک و … را در کلاه یا کاسـه‌ی آنها می‌گذاشت.

در گذشته اهالی روستا بیشتر کشک، کشمش، گردو، برگ گلابی، برگ آلوچه، انجیر خشک، توت، خرما، گندم و نخودپخته‌شده به بچه‌ها می‌دادند. اما امروز بیشتر بیسکویت، پفک، کیک، شکلات و در برخی مواقع لوازم‌التحریر هدیه می‌دهند.

مراسم «ذبح حیوانات نذری»

پس از اتمام کلاوچنی هورامان تخت، (روز چهارشنبه) حیوانات نذری را برای ذبح آماده‌می‌کنند. البته این حیوانات نذری تنها از سوی مردم روستای «اورامان تخـت» نیستند، بلکه از دیگر روستاها مخصوصا روستاهای همجوار نیز پیشکش «پیرشالیار» می‌شوند.

 پس از پایان مراسم «کلاورچنی» و برآمدن آفتاب حیوانات نذری را در پشت‌بام خانه «پیر شالیار» ذبح می‌کنند. برای این مراسم مردم روستا برای دیدن این مراسم، راهی خانه پیرشالیار می شوند. 

این مراسم (ذبح حیوانات، کندن پوست و تمیز کردن دام ها) تا نزدیک ظهر زمان می‌برد. و در پایان پوست و کله پاچه حیوانات به کسانی که فقیر هستند.  یا کسانی که در مراسم زحمت بیشتری کشیده‌اند،داده میشود. چند نفر از قصابان نیز مسئولیت خرد کردن و تقسیم گوشت را برعهده می گیرند. که این کار از عصر روز چهار شنبه تا بامداد روز بعد به طول می انجامد. سپس مردم نیز برای دریافت گوشت نذری به خانه پیرشالیار می آیند. و برخی از افراد نیز هنگام دریافت گوشت پولی را به جهت خرید دام برای سال آینده اهدا می کنند. 

آش مخصوص مراسم پیرشالیار (هلوشنیه تشی)

بعد از ذبح حیوانات و آماده‌شدن گوشت، حدود شش اجاق را در حیاط و در فاصله سه متری ورودی خانه پیرشالیار قرار می‌دهند. سوخت اجاق‌ها از هیزم است. که از قبل در گوشه‌ای از خانه «پیرشالیار» به صورت آماده‌،چیده شده‌است. با همکاری و همدلی مردم، بساط طبخ آش آماده‌می‌شود. و در حین آماده‌کردن، با زیاد شدن آتش هیزم‌ها، فضای خانه مملو از بخار و دود می‌شود. به صورتی که تحمل آن برای هر کسی مقدور نیست.

این آش با دانه‌های اَنار، گندم و نخود، گوشت و پیاز آماده‌میشود. این آش «هلوشینه تشی» نام دارد. که در حین مراسم ذکر و سماع (پس از اقامه نماز عصر) آماده‌می‌شود. بعد از آماده‌شدن غذا، آن را بیرون‌برده تا بین متقاضیان به عنوان تبرک تقسیم کنند.

با آماده‌شدن غذای مخصوص، خیل عظیمی از پسر و دختر بچه‌ها و ریش‌سفیدها و جوانان، در اطراف در ورودی خانه «پیرشالیار»، منتظر تقسیم غذا هستند. لازم به ذکر است. که همزمان در روستای سرپیر نیز این غذا طبخ‌شده و بین اهالی روستا تقسیم می‌شود.

شروع مراسم

پس از برگزاری آیین های یادشده، مهم ترین مراسم، یعنی جشن «عروسی پیرشالیار» برگزار می‌شود. این جشن در دو روز برپا می شود. روز اول آن چهارشنبه پس از اقامه نماز عصر و تا قبل از غروب آفتاب و روز دوم آن پنج شنبه پس از اقامه نماز عصر و تا قبل از غروب آفتاب.

پس از اقامه نماز عصر در مسجد هورامان اهالی روستا و دیگر مهمانانی که از سایر نقاط ایران به آنجا آمده‌انـد. جلوی منزل «پیرشالیار» جمع می‌شوند. و منتظر برپایی مراسم می‌شوند.  در میان مردم، فضایی برای ذکر و رقص مذهبی ایجاد می‌شود و گـروه دف‌زن‌ها که از طایفه سادات هستند، مستقر می‌شوند. تعداد دف‌زن‌ها بین پنج تا ده نفر متغیر است. که با خسته شدن یکی، دیگری شروع به نواختن‌می‌کند. گروهی از مردم که هم از اهالی روستا و هم مهمانان هستند. دست در دست یک‌دیگر می‌اندازند. (به شکل حلقه‌های زنجیر) و با ریتم دف شروع به رقص می‌کنند. در حرکات این رقص تنوع زیادی وجود ندارد. و به صورت بسیار آرام و با جلو و عقب بردن پاها انجام‌می‌شود.

ابتدا رقص دارای ریتم آرام و یکنواخت است. حرکت پاها بسیار ساده و بدن‌ها به جلو و عقب حرکت می‌کند. ریش سفیدان و کسانی که دارای سن بالایی هستند در ابتدای صف می‌رقصند؛ ادامه صف را سایر اهالی روستا و مهمانان و انتهای صف را کودکان تشکیل می‌دهند. گاهی اوقات گروه دف‌زن اشعاری را به زبان کُردی و اورامی می‌خوانند. این اشعار عمدتاً در مدح پیامبر اسلام و مشایخ و «پیر شالیار» اورامان است. خواندن آن اشعار توسط دف‌زن‌ها حلقه سماع را هر چه بیشتر جذاب می‌کند.

نقش دف:

دف‌نوازها در میان حلقه رقاصان و عمدتا نزدیک به سردسته رقصندگان به آرامی و هماهنگ با آنان حرکت می‌کنند. به علت سردی هوا پس از مدتی پوست دف‌ها شل می‌شود. و کیفیت صدایش پایین می‌آید. از این رو چند نفر وظیفه دارند دف‌ها را با حرارت اجاق‌های داخل خانه «پیرشالیار» گرم کرده و به دف‌زن‌ها بازگردانند. دف‌نوازها گاه ریتم دف‌زدن را تغییر می‌دهند. و گروه رقصندگان با این تغییر ریتم، هم‌آهنگ می‌شوند. با گرم‌تر شدن حلقه رقص، بر تعداد مشارکت‌کنندگان افزوده می‌شود و یک نفر از مردان روستا گروه رقصندگان را نظم می‌دهد.

تعداد زیادی از تماشاچیان در جلوی خانه پیر شالیار دورِ گروه رقص حلقه می‌زنند. و جمعیت زیادی هم بر بالای بام‌های اطراف و بام‌های مشرف، نظاره‌گر مراسم هستند. با نزدیک‌شدن غروب آفتاب، متولیان مراسم با متوقف‌کردن نواختن‌دف، ختم مراسم آن روز را اعلام می‌کنند. هرچند در گوشه و کنار، مراسم همچنان ادامه دارد.

مراسم روز بعد یعنی پنج‌شنبه نیز به همین شکل برگزار می‌شود و تفاوتی با آن ندارد.

 در چند سال گذشته به دلیل مراجعه بسیار زیاد مردم برای دیدن «مراسم عروسی پیرشالیار» از مناطق مختلف، متولیان مراسم مجبور به ساختن حصاری فلزی مابین فضای اصلی خانه و انتهای پله‌ها شدند.

 آیین شب نیشت

این مراسم در خانه «پیر شالیار» برگزار می‌شود. این خانه در وسط روستا قرار گرفته‌است. و مساحت آن حدود ۱۵۰ متر است. خانـه دارای یـک در ورودی است و با پلکان‌هایی فضایی درونی از فضای بیرونی جدا می‌شود. چهار طرف فضای اصلی خانه را سکوهایی با ارتفاع یک‌ونیم متر و عرض یک متر اشغال کرده‌اند. در مراسم‌های گوناگون هر سکو مخصوص طایفه‌ای بخصوص است. در کنج فضای اصلی روی یکی از سکوها جعبه‌ سبز رنگی وجود دارد که محل نگهداری گیوه و تسبیح «پیرشالیار» است. که بیشتر زائران برای زیارت آن‌ها راهی این خانه می‌شوند.

درب ورودی فضای اصلی خانه اجاق‌های سنگی وجود دارد که در مراسم «عروسی پیرشالیار» محل پخت غذای مراسم است. در کنج اتاق «پیرشالیار» دریچه‌ای وجود دارد که محل خلوت «پیرشـالیار» و بـه اصطلاح “چله‌خانه” او بوده است. 

بعد از اتمام مراسم روز دوم «پیر شالیار»، مراسم «شب نیشت» در شب پنجشنبه برگزار می‌شود. این مراسم در دو نوبت جداگانه برای مردان از ساعت ۶ تا ۹ شب و برای زنان از ساعت ۹ تا  ۱۱:۳۰ شب برپا می‌شود.

مراسم شب نیشت:

مراسم «شب نیشت»، نشستی از روحانیون، تحصیل کرده‌ها، اهل قلم، شاعران و قشرهای مختلف روستا و مهمانانی است. که از دیگر نقاط به روستای اورامان تخت آمده‌اند. در این شب روحانیون بـا سخنرانی، شعرا با خواندن شعر در مدح پیرشالیار و تحصیل‌کرده‌ها به ذکر جنبه‌های دیگری از آیین‌های سنتی اورامان می‌پردازند. معمولاً در این مراسم بعد از پایان تمام آن کارها، گروه دف‌نوازهـا شـروع بـه زدن دف و خواندن اشعاری در مدح اولیاء و بزرگان دین می‌کنند.  

افراد طوایف مختلف روستا در این مراسم همراه خود گلیم و یا سجاده‌ای می‌آورند تـا آن را در محل استقرار طایفه‌شان پهن کنند. (هر طایفه‌ای جای مخصوصی در خانـه «پیر شـالیار» دارد.) به دلیل پخت غذای مخصوص پیرشالیار، معمولاً اجاق‌ها همچنان گرم هستند و هوای خانه دارای دود و دم می‌شود.

روحانیون (ماموستاها) روستاهای اطراف در ضلع جنوبی اتاق می‌نشینند. و با ورود آن‌ها دستور تقسیم غذا به گروه آشپزی داده‌می‌شود. پس از صرف غذای نذری، “زیرَوانْ” (سرپرست برگزاری مراسم) مردم را دعوت به سکوت می‌کند. و مراسم با خواندن‌قصیده‌هایی بـه عربی و کُردی در مدح پیامبر (ص) خلفا و مشایخ توسط روحانی روستا آغاز می‌شود.

پس از قصیده‌خوانی و سخنرانی امام جمعه، روحانیون مراسم را ترک می‌کنند و با خروج روحانیون، دف‌نوازها که روی سکوی جنـوبی خانـه پیرشالیار مستقر شده‌اند. دف‌هایی را که از سقف آویزان شده‌است. پایین می‌آورند. و پس از گرم کردن آن‌ها بـا باقی‌مانده حرارت اجاق، شروع بـه دف زدن،می‌کنند. با بلند شدن صدای دف، نوای «الله الله» از میان حضار به ویژه دراویش به گوش می‌رسد. این بخش از آیین، حدود نیم ساعت زمان می‌برد. و پس از پایان یافتن آن، ذکر کسانی کـه مطلب یا شعری در مورد آیین‌های سنتی «پیر شالیار» داشته باشند، خوانده می‌شود.

پایان سه روز مراسم:

در پایـان “زیرَوانْ” بـه روی سکوی غربی اتاق می‌رود و دَرِ صندوق فلزی سبز رنگ را می‌گشاید. و لنگه گیوه «پیرشالیار» را که درون پارچه‌ای سبز پیچیده شده بیرون می‌آورد. ابتدا “زیرَوانْ” کفش یا گیوه را زیارت میکند. سپس و بین حضار دست به دست می‌شود. مراسم در حدود ساعت ۹ به اتمام می‌رسد و نوبت زنان می‌شود.

در مجلس زنانه روال با مجلس مردانه متفاوت است. در این مجلس فرد خاصی سخنرانی نمی‌کند و “زیرَوانی” هم وجود ندارد. همچنین در این مجلس دف نواخته‌نمی‌شود. معمولاً زنی که دارای موقعیت اجتماعی بالا یا سخنور خوبی است شروع به سخنرانی می‌کند. وجه اشتراک مجلس زنانه و مردانه خواندن قصیده‌های مذهبی است. شرکت زنان در این مراسم بیشـتر برای زیارت و طواف لنگه گیوه «پیرشالیار» است.

مراسم تربی

در این مراسم اهالی روستا نان مخصوصی را که در زبان هورامـی «گیته‌مه‌ژگی» نام دارد، می‌پزند. «گیته‌مه‌ژگی» نوعی نان است که آرد آن همان آرد نان معمولی است. با این تفاوت که نان «گیته‌مه‌ژگی» به اندازه یک بشقاب معمولی است. با همان قطر، و ضخامت حدود نیم سانتی متر، که بر روی آن مغز گردو خرد شده،می‌ریزند. 

زمان برگزاری مراسم تربی

یک هفته بعد از مراسم عروسی پیرشالیار، هر خانوار در روزهای چهارشنبه یا پنجشنبه  تعدادی  از این نان را می‌پزند. پس از آماده شدن نان‌ها خانوارهای روستا تعدادی از آن‌ها را بـه عنوان هدیه و سوغات به فامیل و دوستان خود در دیگر روستاها یـا شـهرها مـی‌فرستند. تعدادی را برای مصرف خود خانواده کنار می‌گذارند. و تعدادی را بـرای مراسـم «تربی» استفاده می‌کنند.

هالی روستا هفته پس از مراسم عروسی پیرشالیار و در روز جمعه، نـان‌هـایی را کـه برای مراسم «تربی» جدا کرده اند. در دستمالی می‌پیچند و به سر مزار (یک الی دو نفر) از سه نفر از پیرهای هورامان به نام‌های «پیرشالیار»، «پیرخالو» و «شالیار سیاو» می‌برند. 

شروع مراسم تربی

مراسم به این صورت است که همزمان با طلوع آفتاب مردم ابتدا بر سر مزار «پیرخالو» حاضر می‌شوند. و پس از خواندن ذکر و متبرک شدن نان های فرد تقسیم کننده (یک نفر که مسئول تقسیم نان ها می باشد) هر فرد نان خود را به مسئول تقسیم نان می دهد. و تعدادی نان (غیر از نان های خود و معمولا کمتر از نان های تحویلی به مسئول تقسیم کننده) پس می گیرد. 

این کار تا زمانی که همه افراد نان های خود را داده و نان متبرک تحویل گرفته باشند ادامه می یابد. سپس از نان های اضافه که در دست مقسم نان اضافه آمده به افرادی که همراه خود نان نداشته اند. (معمولا افرادی از روستاهای دیگر جهت دریافت نان متبرک می آیند و نان متبرک دریافتی را در روستای خود بین اقوام و آشنایان پخش می‌کنند) داده می شود.

در این میان تعدادی نیز با خود ماست می‌برند. و میان مردم تقسیم می کنند. و افراد مقداری از نان را با ماست به عنوان تبرک صرف می کنند. مابقی را به خانه جهت دادن به افرادی که نتوانسته اند در مراسم حاضر شوند، می برند. سپس مقسم نان، بقیه نان هایی که مانده اند را جمع کرده و همراه با مقسم ماست و جلوتر از بقیه جهت رفتن بر سر مزار پیرشالیار به راه می افتد. در میان راه هم اگر فردی درخواست تبرک کند. مقسم نان مقداری از نان و مقسم ماست مقداری از ماست را به عنوان تبرک به وی هدیه می دهند. 

پیوستن دف نوازها به مردم

افراد که به نیمه راه رسیدند منتظر گروه دف نواز می مانند. تا از داخل شهر هورامان تخت به بقیه ملحق شوند. پس از رسیدن گروه دف‌نواز همگی با هم به سمت مزار پیرشالیار به راه می افتند. اهالی طول مسیر را با ندای «الله الله» و دف‌زنان می‌پیمایند. و ابتدا بر سر مزار «پیرئاواتی» (پیرئاواتی یکی از مریدان پیرشالیار بوده که دوری از جمع و ریاضت را برگزیده) رفته و پس از خواندن یک فاتحه به سمت مزار پیرشالیار راهی می شوند. 

پس از جمع شدن همه اهالی، نان‌های «گی‌ته‌مه‌ژگی» را در جایی روی هـم انباشته می‌کنند. پس از آن همگی گرد مرقد «پیرشالیار» جمـع می‌شوند و و پس از قصیده‌خوانی و ذکر در محل تقسیم نان ها جمع می شوند. و نان های متبرک میان مردم تقسیم می شود. و مقداری از آن ها هم که در آخر می مانند. توسط مقسم به سمت روستا برده‌می‌شوند. و میان مردمی که بر سر راه هستند (و احتمالا توان شرکت در مراسم را نداشته اند) به عنوان تبرک داده می شود.

لازم به ذکر است چند تایفه پس از شرکت بر سر مزار «پیرخالو» به جای شرکت بر سر مزار پیرشالیار، بر سر مزار یک پیر دیگر به نام «شالیار سیاو» حضور می یابند. و نان ها را بر سر آن پیر تقسیم می کنند. 

در اینجا مراسم پیرشالیار در زمستان به پایان می رسد.